>

نقشی ازیک آدمک

>

 

Friday, February 17, 2006

? پول هنگفتی را با سودی سرسام آور از تو می گیرم و جلویت آتش می زنم تا اعتراضم را نشان دهم!
 
کمی دیر شده که راجع کاریکاتور چاپ شده در مورد حضرت محمد چیزی بنویسم. اما دلیل این تاخیر فقط بی حوصلگی ام در نوشتن پست جدید بود و راستش کمی دلسرد شدن از اینکه اصلاً کسی اینجا می آید که بخواهم عقایدم را برایش شرح دهم و نظرش را بخواهم؟ دلیل این دلسردی هم اینست که اغلب اوقات برای پست هایی که کمی با فکر و شوق بیشتر می نویسم نظری گذاشته نمی شود. هر چند، هر از گاهی از کسانی که آدرس اینجا را دارند جملاتی را می شنوم که نشان می دهد وبلاگم را خوانده اند اما اغلب کسانی که به اینجا می آیند هیچ نظری نمی دهند و این مرا به این فکر می اندازد که شاید حرف های پرتی زده ام که حتی ارزش نقد هم نداشته.

بگذریم، می خواستم در مورد آن کاریکاتوری حرف بزنم که مدتیست در دنیا صدا کرده و اعتراضات زیادی را به دنبال داشته.
قبل از هر چیز می خواستم بپرسم هدف از کشیدن آن چه بوده؟ و آیا با این کار به هدفشان رسیده اند؟
اگر قصد روزنامه ای که این کاریکاتور را چاپ کرده واقعاً این بوده که بگوید مسلمان ها تروریست هستند، آیا مسلمانان معترض با عکس العملشان این موضوع را کم و بیش ثابت نکردند؟ اگر از اعتراضات حکومتی و نمایشی ای که در ایران برگذار شد بگذریم دیدیم که در اغلب موارد اعتراضات کاملاً غیر مدنی و همراه با خشنونت بوده اند. کافیست به عکس هایی که خبرگذاری ها برای اثبات حقانیت روزنامه دانمارکی از افراد نقاب دار که در حال خورد کردن شیشه ها و خراب کردن ساختمان های سفارت خانه ها و آتش زدن پرچم هستند نگاهی بیاندازید.کافیست یک بار دستتان را روی تیتر یا زیر نویس عکس ها بگذارید تا پیش خود بگویید اینها حتماً خراب کار و چماغ به دست و به اصطلاح وطنی گروه فشار هستند
همانطور که قبلاً گفته بودم باز هم می گویم جهان سومی بودن ما در گرو جهان سومی ( احساسی و غیر منطقی و مقطعی ) فکر کردنمان است. اگر مسلمان ها که در این مورد به نظر من کاملاً حق داشتند اعتراض کنند، کمی معقولانه عمل می کردند امروز حتی دولت دانمارک هم عذر خواهی کرده بود در صورتی که در حال حاضر می بینیم که هر روز یکی از کشورهای اروپایی برای اولین یا چندمین بار این کاریکاتور را چاپ می کند. اگر اروپا واقعاً از این اعتراضات متضرر شده بود آیا باز هم به چاپ کاریکاتور ادامه می داد؟
در یک مثال غیر واقعی اما به نظر من قابل انطباق با واقعیت این اعتراضات مانند این است که ما پارچه را از اروپا وارد کنیم، آن را به شکل پرچم در آوریم و آتش بزنیم. در اینجا به نظر شما کدام طرف سود می برد؟ اروپایی که پارچه هایش را به ما می فروشد یا مایی که آن را آتش می زنیم و در عرض چند ثانیه سرمایه یمان را دود کنیم؟ بی آنکه نتیجه ای عایدمان شود؟
در مورد اعتراضات وطنی هم باید بگویم باز هم یکی از آن کارناوال های حکومتی بود.
همیشه حکومت های دیکتاتوری به طرز باور نکردنی ای انرژی صرف می کنند تا بگویند که مردمی اند!ای کاش کمی از آن انرزی را صرف رفاه مردم و اندکی آزادی می کردند.
...  ||  5:32 PM