>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Friday, April 21, 2006
?
...
||
8:26 PM
جوامع عقب افتاده مثل تن انسان خفته است. انسان خفته پس از ساعات طولانی که روی یک طرف تن خود خوابیده، احساس خواب رفتگی می کند و همچنان در خواب شانه به شانه می شود و باز می خوابد. آنقدر که دوباره آنطرف تنش به خواب برود و پس از ساعتی احساس کند که باید به طرف دیگر بخوابد. چنین جوامعی در خواب گرده به گرده می شوند و در واقع به دور خود غلت می زنند اما خیال می کنند که پیش می روند. احمد شاملو این دقیقاً همان بیماری ایست که انسان های جوامع جهان سومی گرفتارش هستند. آنها احساس می کنند، احتیاج به تغییر و تحول دارند و باید تکانی بخورند اما در واقع نمی دانند که چه می خواهند و بنابراین نمی دانند چه می کنند. آنها خیال می کنند تغییر به تنهایی پیشرفت ست. کاملاً از این طرف به آن طرف می شوند و انقلاب های بزرگ به وجود می آورند و به کل زیر و رو می شوند اما دریغ که نمی دانند در یک سیکل بزرگ افتاده اند. و با اینکه گمان می کنند این تفاوت عظیم به وجود آمده به معنای پیشرفت ست اما پس از مدتی می بینند که آرمانهای انقلاب جدیدشان تبدیل به همان ظلمتی شده که با آن می جنگیده اند. پس باز هم به همان شیوه انقلاب می کنند و ... Wednesday, April 05, 2006
?
دنیای مدرن یا "زندان همه بین"
...
||
10:04 AM
مفهوم زندان چیست؟ زندان مکانیست برای سلب آزادی های فردی که قوانین حاکم را زیر پا گذاشته و نظم عمومی را به چالش کشیده و خلاف خواست حاکمان عمل کرده. ( در این صورت عمل کنش گر " گناه " تلقی شده و کنش گر " گناه کار " نامیده می شود. ) امروزه زندان مکانیست برای بازپروری و بهنجارکردن ( Normalization ) گناه کاران ( هنجار شکنان ). زندان به عنان محلی که شخص هنجارشکن را به آنجا برده و انسانی نظم مدار و مطیع را بر می گردانند، اولین بار در اواخر قرن 18 و با آغاز عصر مدرنیته به وجود آمد. پیش از آن گناه کاران را شکنجه می کردندو اگر به زندان می انداختند به خاطر دور نگه داشتن فرد از جامعه بود، و هدفشان این بوده که جامعه او را فراموش کند. در واقع زندان سنتی محلی برای جدا کردن هنجارشکنان از دیگران بوده نه بازپروری آنها. در دنیای مدرن نه تنها زندانیان به دست فراموشی سپرده نمی شوند، بلکه زندانی تمام مدت زیر نظر زندانبانهایی نامرئیست که تمام حرکاتش را تحت کنترل دارند. در بدو ورود، قوانین را برای زندانی می خوانند و به او گوش زد می کنند که 24 ساعته باید قوانین را رعایت کند و یاد آوری می کنند که چشمانی پنهانی تمام مدت رفتارهایش را ثبت می کند. زندانی که مدام تحت نظارت و سلطه قدرت نامرئی قرار گرفته هنگامی که متوجه می شود کوچکترین قانون شکنی هایش هم ثبت شده و بابتشان مجازات می شود، رفته رفته دست از قانون شکنی هایش برمی دارد و حتی افکار خلاف قانونش را هم از ترس ماموران نامرئی سرکوب می کند. چنین زندانی رام و مطیعی آماده بازگشت به جامعه است. انسان هایی که از این زندان بیرون می آیند تضمین کننده نظم حاکم بر جامعه هستند. اما این تنها زندان نیست که چنین رسالتی را بر عهده دارد، بلکه مدارس، سربازخانه ها، دانشگاه ها و رسانه ها و همچنین دین و اخلاقیات هم درست همین وظیفه را برای قدرت انجام می دهند. آنها به عنوان ابزارهای قدرت، خوب و بد و زشت وزیبا را برای ما تعریف می کنند. که تعریف این مفاهیم در هر جامعه مطابق است با خلقیات مردمش و همچنین ایدئولوژی و برنامه های حاکمانش. به این معنی که هر قدرت جدید طبق نظر حاکمانش ارزش گذاری های جدیدی ارائه می دهد که این ارزش ها برای مردم تبدیل به اموری دینی، اخلاقی و قانونی شده و گاه ارزش های قدرت تبدیل به قوانین الهی و حقایقی خدشه نا پذیر می شوند.( یعنی در هر جامعه مطابق با شرایط ارزش ها و گاه دین و اخلاق تولید می شود. ) و بدین ترتیب حاکمان با به وجود آوردن قدرتی نامرئی، سلطه جو، همه جانبه و " همه بین " دست به مهار انسان های سرکش می زنند. از آنجا که در ایران مدرنیته یک رویاست، بنابراین خوشبختانه، تحت نظارت قدرت نامرئی بودن تنها یک توهم است. |