>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Saturday, January 29, 2005
?
فرانتس کافکا " Franz Kafka "
...
||
9:30 AM
تا به حال از فرانتس کافکا نویسنده آلمانی کتابی خوانده اید؟ اگر اهل مطالعه حرفه ای نیستید فعلاًاز این نویسنده کتابی نخوانید. کافکا هم نویسنده ای سوررئال ست. کسی ست که بیش از هر نویسنده دیگری این سبک را به نمایش می گذارد. هرچند که خود سبکی خاص دارد. در آثار کافکا بورکراسی موج می زند. کاغذ بازی ها و کارهای دفتری و اداری و سلسله مراتب پوچ نظام اداری خواننده آثارش را به مرز جنون می کشاند. در اغلب داستان های کافکا یک سوال مدام ذهن مخاطب را به خود مشغول می سازد:"چرا؟" این سوالی ست که هرگز به طور مستقیم به آن جوابی داده نمی شود و نباید انتظارد اشت که در پایان داستان به آن جواب قطعی رسید بلکه در طول داستان باید جواب خود را آن هم نه با قطعیت پیدا کنیم. در داستان های کافکا معمولاً برای کاراکتر اول داستان اتفاقاتی عجیب و دور از ذهن رخ می دهد برای مثال در داستان مسخ داستان با این جمله آغاز می شود:" یک روز صبح همینکه گره گوار سامسا از خواب آشفته ای پرید در رختخواب خود به حشره تمام عیار عجیبی مبدل شده بود." یا در رمان زیبای قصر آقای ک برای مساحی از طرف قصر به یک روستا دعوت می شود. اما او از زمانی که به آن روستای برفی و سرد وارد می شود تا پایان داستان به دنبال این است که به قصر راه پیدا کند تا بتواند کسانی که او را دعوت به کار کرده اند از نزدیک ببیند و حکمش را دریافت کند. اما تا پایان داستان به دلایلی بورکراسی وار او موفق به راهیابی به قصر نمی شود. و یا در رمان محاکمه آقای ک که یک کارمند عالیرتبه بانک است به دلایلی که تا پایان داستان هرگز به صراحت بیان نمی شوند از سوی دادگاهی که به نظر غیر رسمی می آید مجرم شناخته می شود. در این داستان اینکه آقای ک از همان ابتدا قضیه را جدی می گیرد برای ما تعجب آور است اما تعجب آورتر این ست این ماجرا کاملاً جدی ست. آقای ک در تمام طول داستان برای تبرعه شدنش به هر دری می زند اما در پایان او محاکمه و سپس اعدام می شود و ما مدام پیش خود می گوییم:"خوب چرا؟" کافکا درست همانند داستان هایش زندگی ای غیر متعارف و مرموزی داشته است. اغلب داستان هایی که نوشته است را بی پایان و نیمه کاره رها کرده است تا خواننده اثرش را به تامل وادارد و او را مجبور کند خود بقیه داستان را در ذهنش شکل بدهد. خواننده باید در تمام طول داستان هوشیار باشد و با ذهنی آماده و باز با ماجرا روبرو شود. او در وصیت نامه اش از نزدیک ترین دوستش می خواهد اغلب آثارش را که در زمان حیاتش به چاپ نرسیده اند بسوزاند و از بین ببرد. کافکا در 41 سالگی در 1924 مرد و چندین اثر ارزشمند برای ادبیات جهان باقی گذاشت. شاید بتوان گفت که ادبیات سوررئال و پست مدرنیسم در ادبیات بیش از هر کس دیگری وام دار اوست. در پایان باید بگویم اگر از آن جمله از کتاب خوان هایی هستید که پایان اثر برایتان خیلی مهم است و اغلب در ابتداپایان اثر را می خوانید پیشنهاد می کنم آثار سوررئال و خصوصاً آثار کافکا را مطالعه نکنید. از کافکا دو رمان با نام های قصر و محاکمه و یک مجموعه داستان کوتاه به نام مسخ به اضافه چند داستان کوتاه و نامه به صورت پراکنده به فارسی برگردانده شده است.
Comments:
Post a Comment
|