>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Monday, September 19, 2005
?
لباسم مارک دار هست، پس هستم
...
||
11:21 AM
کنکور برگذار شد و نتایج هم آمد و الآن زمان دریافت جایزه کسانیست که پذیرفته شده اند. پدر و مادرها به این دلیل که فرزندانشان آنها رادر برابر اقوام و دوستان روسفید کرده اند و افتخاری برایشان به دست آورده اند! که شاید فلان پسر یا دختر فامیل نتوانسته آن را به دست بیاورد بر اساس توانایی مالیشان جایزه ای برای فرزندان فراهم می کنند. خب اینکار اشکالی ندارد اما فلسفه این کار واقعاً احمقانه نیست؟ این کار زمانی به اوج خود می رسد که این جایزه یا یک عدد کیف سامسونیت هست یا یک خط موبایل یا یک ماشین یا چیزهایی شبیه به آن. یعنی باز هم چیزهاییست که به چشم بیاید. چیزهایی که شاید اصلاً شخص لازم نداشته باشد اما « لازمند ». حالا فرض کنید که مثلاً یک جوان ایرانی یک خط موبایل دارد و از جایی 50 هزار تومان به دست می آورد با آن چه می کند؟ خب یک گوشی خواهد خرید. با 100 هزار تومان چه؟ یک گوشی بهتر. با 200 هزار تومان؟ یک گوشی بهتر. با 300 هزار تومان؟ باز هم یک گوشی بهتر و با 400 هزار تومان؟ قول می دهم تمام آن پول را برای خرید مثلاً بهترین گوشی روز هزینه خواهد کرد. اگر 5 یا 6 میلیون پول به دست آورد چه؟ به نظر من اگر از خانواده ای متوسط یا بالاتر باشد و گواهی نامه هم داشته باشد یک ماشین برای خودش خواهد خرید تا بتواند با آن قدم بزند! منظورم از تمام اینها این بود که یک جوان ایرانی ـ طبیعتاً نه صد در صد جوانان ـ و اصلاً یک ایرانی زمانی که پولی به دست می آورد به تنها چیزی که فکر می کند خریدن وسیله ایست هرچند غیر ضروری فقط به نیت خودنمایی و کم نیاوردن در برابر دیگران." من این وسیله رامی خرم تا به دیگران نشان دهم " این فلسفه اغلب خرید های ماست هر چند آن را به زبان نیاوریم و مستقیماً به آن فکر نکنیم. این موضوع را می توان در اکثر موارد دید. از خرید لباسهای مارک دار به صرف مارک دار بودن تا خرید موبایل و ماشین و چیزهایی که در آن زمان مد روز هست. این که " دیگران در مورد ما چه فکر می کنند " در تمام زندگی ما ریشه دوانده . در تمام زندگی ما می توان اثر این تفکر را دید." دیگران " تمام زندگی ما را مال خود کرده است. اگر این " دیگران " راضی باشد ـ که به واقع هرگز راضی نخواهد شد ـ ما زندگی خوبی خواهیم داشت. ما برای " دیگران " زندگی می کنیم. ما به علت بیماری جهان سومی فکر کردنمان به شدت ظاهر بین شده ایم. به نظر ما هر چیز اگر ظاهر درستی داشته باشد حتماً باطن خوبی هم دارد.
Comments:
Post a Comment
|