>

نقشی ازیک آدمک

>

 

Sunday, December 04, 2005

? ژان باروا اثر روژه مارتن دوگار
 
دوگار در این کتاب از نوجوانی تا مرگ شخصیتی را به تصویر کشیده که در آغاز به دلیل جو حاکم بر زندگی اش کاتولیکی سرشار از ایمان و ایقان بوده، در جوانی به شک می رسد و بیشتر زندگی اش را در بی دینی کامل می گذراند و به شدت علم گرا می شود. اما در
پایان عمر باز هم به مذهب کاتولیک باز می گردد تا مرگی با آرامش داشته باشد.
این رمان پرست از بحث و مجادله بین علم گرایان و دین باوران. علم گرایان به کل خدا و هر چیز ماورائی را رد می کنند و معتقدند که خدا ساخته دست کلیساست و مذهب کاتولیک مذهبیست مخالف اخلاقیات و آزاد اندیشی و عقل، مذهبی که با دروغ هایش سر همه را گرم کرده.
ژان باروا کاراکتر اصلی این رمان که در زمان مرگ به شدت وحشت زده شده مصرانه به دنبال چیزیست که در پایان عمرش بتواند به آن تکیه کند و مرگ راحتی داشته باشد.
علم به او گفته مرگ پایان همه چیزست. او " به وجود روح انسانی که جوهر قائم به ذات و نامیرایی باشد" اعتقاد ندارد و می گوید " شخصیتش فقط مجموعه ای از ذرات مادی است که متلاشی شدن آن ها موجب مرگ کامل خواهد شد. "
بنابراین در هنگام مرگ به شدت وحشت زده و افسرده ست و از کشیشی طلب کمک می کند. کشیش هم همان چیزی را که می خواسته به او می دهد. از خداوندی می گوید که وعده دنیای دیگری را داده تا ژان دیگر احساس وحشتی از مرگ نداشته باشد و به راحتی بمیرد. یکی از دوستان ژان در این رابطه به کشیش می گوید: " شما زندگی پس از مرگ را به او وعده داده اید و او مذبوحانه به آن چنگ زده است. مثل همه کسان دیگری که نمی توانند به خود اعتماد کنند و نمی توانند دیگر به همین زندگی واقعی قانع باشند... کلیسا در اینگونه مسائل تجربه بی نظیری دارد! عالم ماورائی ساخته شما ابداع حیرت انگیزی است: وعده ای که موعد آن چنان دیر است که عقل نمی تواند دل را از قبول آن منع کند. البته اگر دل مایل به قبول آن باشد ـ زیرا این وعده بنابه تعریف از حیطه اختیار بشر بیرون است ـ ... بله آقای آبه دستاورد دین شما این است که توانسته بشر را قانع کند که دیگر نباید در صدد فهمیدن باشد. "

انسان همیشه به دنبال حیات جاودانه بوده، بنابراین قبول اینکه دنیایی دیگر وجود دارد بسیار آرامش بخش تر و بهتر از نابودی پس از مرگ است. همچنین او همیشه به دنبال این است که در تنهایی هایش بتواند به کسی تکیه کند و ته قلبش به وجودی ماورائی به نام خدا که همه چیز از اوست و همه نیروها تحت کنترلش است، اعتقاد دارد. چنین ایمان درونی را هرگز نمی توان با علم خدشه دار کرد چون این اعتقادات در درونی ترین لایه های احساسی هر کسی وجود دارد به طوری که دست علم هرگز به آن نمی رسد.
اما وجود همین اعتقادات و ایمان سبب شده قرن ها انسان های زود باور و ساده اندیش را به نام خدا و دین فریب دهند و هر حکومت دیکتاتوری و ضد بشری را با نام حکومتی دینی به خورد مردم بدهند و هرگونه مخالفت را با نام حمایت از دین به شدت سرکوب کنند. قرن ها پادشاهان و خلفا و حاکمان فر حکومتی یشان را از خدا می گرفتند و معتقد بودند خدا و قدیسین مستقیماً از آنها حمایت و حفاظت می کنند. آنان مدام از هاله های نورانی ای می گفتند! که احاطه شان کرده و این را نشانه ای از رابطه یشان با دنیای الوهیت می دانستند که مردم عادی و گناه کاران قادر به درک آن نیستند. و باید گفت این موضوع در ایران هم قرن هاست که وجود دارد و تا به امروز هم باقی مانده.
در این کتاب موضوع دین و خدا و کلیسا و علم و عقل با نثری شبیه به نمایشنامه در قالب بحث ها به زیبایی و خیلی ساده بیان شده.
پیشنهاد می کنم این کتاب را حتماً بخوانید.
با تشکر از دوست عزیزی که این رمان را به من هدیه داد.
...  ||  10:02 AM


Comments: Post a Comment