>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Wednesday, August 02, 2006
?
برتری فرم بر محتوا در اندیشه پست مدرن
...
||
11:12 AM
فرم ابزاری برای بیان محتواست. در حقیقت فرم شکل و نوع بیان اندیشه ایست که راوی قصد در میان گذاشتن آن را دارد. مانند سبک و مکتب. بنابراین ما همیشه باید در ابتدا با فرم ارتباط برقرار کنیم تا از طریق آن بتوانیم به محتوا و اندیشه راوی پی ببریم. حال در مقایسه این دو وجه زبان این موضوع توسط لیوتار مطرح می شود که وجه زبان آورانه زبان ( فرم ) بر وجه عقلی ـ منطقی آن ( محتوا ) برتری دارد. این به معنی آنست که اگر شخصی فلسفه یا اندیشه ای را مطرح کند، بسته به نوع برخوردش با جامعه و توانش در جذب مخاطب اندیشه اش معتبر یا بی اعتبار تلقی می شود. در حقیقت، این تعداد پیروان یک مکتب و اندیشه است که به آن مشروعیت می دهد. بین دو اندیشه متفاوت فقط در صورتی می توان یکی را برتر از دیگری دانست که پیامبر آن مکتب یا صاحب آن اندیشه در بیان اندیشه خود موفق تر باشد. موفق بودن به معنی جذب پیروان بیشتر است که لازمه آن استفاده به موقع و درست از اهرم قدرت و همچنین داشتن اتوریته لازم و کاریزما یا فر کافیست. برای مثال در تاریخ افرادی مثل هیتلر، موسولینی، استالین، ناپلئون، گاندی، کاسترو و ...که به عنوان رهبرانی کاریزماتیک مطرح هستند و هر یک اندیشه ای خاص خود ( نازیسم، فاشیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم، آنارشیسم و ... ) را ارائه دادند اگر توسط تاریخ محک نمی خوردند و همگی در یک زمان در کنار هم قرار می گرفتند نمی توانستیم با قاطعیت بگوییم کدام محتوا و فلسفه کدام اندیشه بهترست. بلکه باید به تعداد پیروان آنها نگاه می کردیم و آنگاه نتیجه گیری می کردیم. از این بحث می توان نتیجه گرفت که در واقع حقیقتی وجود ندارد و هر اندیشه ای که ادعای حقانیت و بیان حقیقت را دارد فقط در حال استفاده از فرمی خاص برای جذب مخاطبان بیشترست. و نمی توان دو اندیشه هم عصر را با هم مقایسه کرد و محتوای یکی را بر دیگری برتری داد و ادعا کرد که فرم بیان اندیشه ( نوع برخورد صاحب اندیشه و پیروانش و تبلیغ و شیوه بیان محتوا ) در تصمیم گیری ما نقشی نداشته. این موضوع در اکثر امور روزانه دیده می شود. در واقع تمام تبلیغ ها ـ از تبلیغ یک ماکارونی گرفته تا شعارها و تبلیغ های انتخاباتی رئیس جمهوری ـ که تلاش همگی برای جذب مخاطب بیشتر است استفاده از فرم برای برتر نشان دادن محتوای مورد نظرست. در رفتار سیاسی حرکات پوپولیستی ( توده ای ـ خیابانی ) در میان روشنفکران، که اغلب خصوصیت بارزشان نخبه گرایی ( یا فردگرایی ) است حرکتی عوام فریبانه و تنفر برانگیزست. چون از نظر آنها سیاست مداران توده گرا سعی دارند با حرکات و شعارهای عوام فریبانه خود به هر بهایی افراد بیشتری را دور خود جمع کنند. این سیاست مداران مردم را نفر حساب کرده و در پی جمع کردن نفرات بیشتری برای به دست آوردن رای بیشتری هستند نه برای استفاده از اندیشه آنها و مشارکت آنها. که این بزرگترین بی احترامی به حرمت انسان متفکر است. در حرکات توده ای که قصد آن بسیج مردم است، سیاست مداران از شعارهایی ( فرمی ) استفاده می کنند که با واقعیت سازگار نیست و از نظر روشنفکران محتوای ضد مردمی تفکرات این سیاست مداران توسط همین مردم فقط به دلیل شکل مردم پسند بیان محتوا تایید می شود و مشروعیت می یابد
Comments:
Post a Comment
|