>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Thursday, August 03, 2006
?
چپ و راست
...
||
9:45 AM
تا به حال به واژه های چپ و راست که در گفتمان های سیاسی و اقتصادی نشان دهنده جهت گیری فکری و عملی جناح های مختلف است توجه کرده اید؟ همیشه رسم بر این بوده که احزاب دست راستی افرادی محافظه کار، طرفدار سرمایه داری و نظام های اریستوکراسی، الیگارشی، فئودالی، بورژوازی و یا کلاً هر نظامی که به نوعی بوی پول بدهد باشند! نظام هایی که در آن عده معدودی در راس قدرت اند و ثروت را در اختیار دارند و در مقابل آنها توده مردم به عنوان رعیت قرار گرفته باشد.( البته این دید رادیکال قضیه است ) در کل تفکرا راست زیاد طرفدار توده نیست بلکه دید آن یک دید سرمایه داری (امپریالیستی )است. آنها اعتقاد به اقتصاد آزاد دارند و معتقدند از این طریق استعدادهای اقتصادی افراد شکوفا می شود و بنابراین جامعه از طریق رقابتی شدن پیشرفت می کند و به سوی صنعتی شدن پیش می رود. در صورتی که چپ گراها همیشه افرادی طرفدار توده بوده اند آنها به برابری همه افراد از نظر مالی و اجتماعی معتقدند و همیشه سنگ کارگران و دهقانان و فقرا را به سینه زده اند و اعتقاد دارند اقتصاد نباید آزاد باشد چون در آن صورت نظام های طبقه ای ( اریستوکرات ) ارباب و رعیتی به وجود می آید. چپ گراها می گویند اقتصاد، آموزش و بهداشت باید در دست دولت باشد. در مورد فرهنگ و هنر و اندیشه هم اصولاً راست گراها فرهنگ و هنر را تا آنجا که مدافع کمونیسم نباشد آزاد می گذارند( تا جایی که هدف شوراندن کارگران و دهقانان علیه سرمایه داران در کار نباشد ) اما چپ گراها بیشتر به صورتی ارزشی به این امور نگاه می کنند و می گویند فرهنگ و هنر باید در خدمت پرولتاریا باشد وگرنه ترویج دهنده کاپیتالیسم و بورژوازیست. البته سوسیالیست ها به عنوان چپ گراهای معتدل تر نسبت به کمونیست ها اعتقاد به اقتصادی پویا ودر عین حال نیمه دولتی دارند. یعنی دولت بخش های اصلی مثل معادن و آموزش و بهداشت و حمل و نقل را در اختیار بگیرد و بقیه را به بخش خصوصی واگذار کند. تا نه دیکتاتوری بورکراتیک ( دیوان سالاری ) دولت بزرگ به وجود بیاید و نه اختلاف طبقاتی فاحش. حالا بیایید به جناح های راست و چپ خودمان نگاهی بیاندازیم. با این تعاریف اصلاً می شود راست و چپی را در ایران در نظر گرفت؟ درست است که جناح راست ما نبض بازرگانی و اقتصاد ما را در دست دارد و کلاً صنعت و کشاورزی را قبضه کرده اما اگر کمی به شعارها و اقدامات آنها توجه کنید حس می کنید در روسیه اوایل انقلاب کمونیستی زندگی می کنید و یکسره در حال شنیدن شعارهای بلشوئیک ها هستید: آوردن نفت سر سفره مردم، رسیدگی به امور پا برهنگان، دولت فقرا، بنیادهای مستضعفان و امداد و جهاد و... یا قداماتشان در جهت ارزشی کردن فرهنگ و هنر و یکدست کردن حاکمیت و مخالفت با چند صدایی بودن جامعه. همگی اینها گویای یک چپ بیمار، یک تفکر کمونیستی مغشوش است. ( نه آن مارکسیسم لنین و تروتسکی...) اما در عوض چپی های ما اعتقاد به سیاست و اقتصاد باز و دموکراسی و گاهی سکولاریسم دارند. فرهنگ و هنر را آزاد می گذارند و از سرمایه گذاری های خارجی صحبت می کنند و مالکیت خصوصی و کوچک کردن دولت. هر چند با تخفیف زیاد عقایدشان به سوسیال دموکرات های دست راستی نزدیک است اما در مقیاس بین المللی نمی توان آنها را چپ دانست. خلاصه اینکه در ایران چپ راست است و راست چپ و هیچ چیز مشخص نیست.
Comments:
Post a Comment
|