>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Tuesday, August 29, 2006
?
کابوس مهر
...
||
11:49 AM
شهریور که شروع می شود، بلافاصله کابوس های من هم شروع می شود. همیشه از مهر وحشت داشته ام. هیچ گاه نه از مدرسه بدم می آمده نه از درس و دانشگاه. اما مهر برایم مثل غول سیاه و وحشت آوریست که به طرز مستبدانه ای قانونمند و نظم مدارست و می خواهد مرا به خاطر کوچکترین شلختگی هایم بخورد. از اینکه دانشگاه شروع شود ناراحت نیستم، بلکه خوشحالم اما دوباره برگشتن به آن جو پر از هیچ، پر از روزمرگی و پر از دانشجوهای راضی و شاکی از همه چیز کمی نا امید کننده است. جوی که تمام قوانین پوسیده و متعفن عوام با وجود تمام انتقادهایی که از طرف همین دانشجوها به آن وارد می شود، در آن به طرز زجر آوری جاریست. جوی که در آن به جز درس و مد روز و بد این و آن گفتن و دودر کردن کلاس ها و ریا و دروغ هر چیز دیگری حرامست. کتاب غیری درسی خواندن کاری عبث و احمقانه است. حرف از سیاست زدن دیوانگیست. فلسفه مال عقب افتاده های ذهنیست. در مورد مشکلات اجتماعی حرف زدن نشان از احساسی بودن بی موردست و متفاوت بودن شایسته مرتد شناخته شدن. جوی که اگر در آن کمی خارج الگوهای گفتاری عوام صحبت کنی عقده ای و خود کم بین شناخته می شوی. این جو ساکن، پوسیده و متعفن جایست برای آموزش نادانی فرهنگی، علم تئوری و عقب افتادگی فکری.
Comments:
Post a Comment
|