>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Sunday, October 01, 2006
?
خودخواهی
...
||
12:44 PM
تمام اعمال ما در شبانه روز همگی بر اساس سود و منفعتی که به ما می رسانند برنامه ریزی می شوند. نمی توان در زندگی فعالیتی را نام برد که بر اساس خودخواهی و خود محورییمان نباشد. حتی قهرمانان و اسطوره هایی که به خاطر فداکاری های بزرگشان مشهور شده اند و نامشان در تاریخ مانده هم از این اصل مستثنا نیستند. ما تمام کارهایی را که در زندگی انجام می دهیم بر مبنای لذت بردن خودمان است. لذت جسمی، ذهنی و حسی. اگر لطفی به کسی می کنیم، حتی اگر به طور منطقی و مستقیم به سود آن فکر نکرده باشیم ( مثلاً می توانیم حساب کنیم که روزی هم آن شخص به ما لطفی خواهد کرد و یا این لطف ما می تواند باعث شود فلان کارمان راحت تر انجام شود و...)از این جهت می تواند سودمند باشد که با این لطف می توانیم حس دگر دوستیمان (=حس خودخواهی که می خواهد به دیگران برای جلوه دادن خودش کمک کند. ) را ارضا کنیم. این حس دگر دوستی و خیرخواهی و نیکوکاری در اغلب اوقات یکی از نمادهای خودپرستی و خودخواهی انسان هاست. ما با کمک به دیگران احساس رضایت و شادی می کنیم و دلیل آن اینست که با این کار خود را برتر و بزرگتر و قوی تر از دیگران نشان می دهیم. همانطور که گفتم فداکاران بزرگ هم از این اصل مستثنا نیستند. آنهایی که جانشان را برای نجات یا کمک به دیگران به خطر می اندازند، امیدوارند نامشان در تاریخ حفظ شود و یا دیگران از آنها به عنوان یک قهرمان یاد کنند بنابراین همگی قبل از فدا کردن جانشان صمیماً شاد و راضی اند! کسانی که دست به خودکشی می زنند، انسان هایی فوق العلاده خودخواه اند. آنها یا می خواهند با این کارشان توجه دیگران را به خود جلب کنند و دل دیگران را به درد بیاورندو یا نمی خواهند در شرایط بدی که شاید گریبان گیر انسان های زیاد دیگری هم هست زندگی کنند. و چون راه نجاتی جز تلاش فراوان نیست راه آسان تر یعنی خودکشی را انتخاب می کنند. بر طبق این نظریه می توان گفت همه روابط ما بر مبنای سود و منفعتی که مستقیماً به خودمان می رساند بنا می شود. همه روابط، از جمله مهم ترین و نزدیک ترین آن یعنی دوستی. دلیل دوستی ها ترس از تنهایی یا پر کردن لحظه هاست و یا وجود حس و درد مشترک . که این رابطه دوستی باعث کاهش درد و رنج ـ به دلیل وجود دیگری ـ می شود. انسان ها نمی خواهند به تنهایی رنج بکشند بنابراین به محض اینکه شخصی مثل خودشان یا متالم تر از خودشان را دیدند لذت برده و اندکی از رنج خودشان کم می شود. هیچ انسانی در دوستی اش با دیگری قصد منفعت رساندن به او را ندارد. و کاملاً طبیعیست که این دوستی با بر طرف شدن آن نیاز از بین برود و همانطور که قبلاً گفته ام تنها چیزی که باقی بماند رودربایستی باشد یا تحمل و عادت. و به نظر من بهترین دوستی ها آنست که شخص صادقانه خودخواهی اش را ابراز کند و بگوید که آن دوستی برای متعالی شدن یا خوشبخت شدن خودش است. که این امر فقط توسط دوستی با آن شخص خاص امکان پذیرست نه شخص دیگری و عشق از این طریق به وجود بیاید.
Comments:
Post a Comment
|