>

نقشی ازیک آدمک

>

 

Tuesday, June 16, 2009

? 2.کـ ودتا
 
سرآمد قدرت ممکن است مهارت اداره امور مملکت، یا برتری نظامی، یا اعتماد به نفس، یا پیوستگی و انسجام فکری خود را از دست بدهد، ممکن است از توده مردم جدا و بیگانه گردد، یا در یک بحران مالی غوطه ور شود، سرآمد قدرت ممکن است بی کفایت، یا ضعیف یا بی رحم باشد. به هر حال آنچه که سرانجام چاره ناپذیر می گردد، ترکیب اشتباهاتش با سخت گیری ها و ناسازگاری های اوست. فرمانروا اگر نیاز به اصلاح را پیش بینی نکند، و اگر تمام راه های صلح آمیز و طرق اساسی سازگاری اجتماعی را سد نماید، همه عناصر گوناگون محروم در جامعه را در یک جبهه واحد علیه خود متحد می سازد و آنها را به تنها راه موجود یعنی قهر انقلابی می کشاند. همین جریان قطبی شدن ( Polarization ) جامعه به دو گروه یا دو جبهه متحد وابسته به هم، حاصل جریان طبیعی و عادی یک سلسله تعارض ها و فشارهای انتقالی و انشعابی است که پیترامان و ویلبرت مور هر دو آن را به مثابه مقدمه ضروری وقوع یک انقلاب توده ای افراطی می بینند. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که وقوع انقلاب زمانی امکان پذیر است که شرایط دژکارکرد ( عدم توازن میان نظام اجتماعی و سیاسی Dysfunction ) چندگانه ای با فرمانروایی سخت گیر و انعطاف ناپذیر تلاقی کند.

دیدگاه های آکادمیک اخیر در مورد انقلاب ـ یورنس استون
...  ||  12:48 AM


Comments: Post a Comment