>
نقشی ازیک آدمک |
||
>
صفحه اول XML
دوستان
مطالب قبلی
January 2005
February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 February 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 November 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 May 2007 July 2007 August 2007 September 2007 October 2007 December 2007 January 2008 February 2008 March 2008 May 2008 July 2008 April 2009 June 2009 August 2009 February 2010 |
|
Tuesday, June 16, 2009
?
3.کـ ودتا علیه چه کسانی؟
...
||
2:22 AM
امروز ایران شاهد حرکاتی است که تقریباً دارای تمامی مولفه های یک کـ ودتاست. اما این کـ ودتا علیه چه کسانی است؟ به نظر من این کـ ودتا صف گیری دو گروه با منافع مشترک در مقابل سه گروه دیگر است. رهبری و سپاه دو گروه متحداند که در مقابل مردم، یاران امام و مراجع ( حوزه علمیه قم ) قرار گرفته اند. رهبری از ابتدای دوران ریاست جمهوری اش در دهه شصت به صورت مداوم با این چالش روبرو بوده است که هم عصرانش، رئسای سایر قوا و حتی زیر دستانش همگی بیش از او سابقه انقلابی داشته و همگی بیش و پیش از او مورد اعتماد آیت اله خمینی قرار داشته اند. بنابراین آیت اله خامنه ای مدام با این مشکل دست و پنجه نرم کرده است که کمتر از رقبایش به آیت اله خمینی ای نزدیک بوده که صرف حمایتش مشروعیت زا و توجیه کننده بوده. در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، رهبری عملاً نفر دوم حکومت محسوب می شد و در زمان ریاست جمهوری خاتمی این روند ادامه یافت و علاوه بر آن دشمن دیگری هم برای رهبری در صحنه سیاسی ایران حاضر شد: مردم. کسانی که در انتخابات دوم خرداد 76 با حضور و رایشان و سپس در 18 تیر 78 مستقیماً رهبری را به چالش کشیدند و مخالفتشان را با او عیان کردند. و اما گروه سوم فقها و حوزه علمیه قم بود که علی رقم ظاهر سازی ها هیچگاه آقای خامنه ای را به آیت الهی و شایستگی رهبری نپذیرفتند و همیشه او را دون شان این مقام می دانستند. بنابراین رهبری همیشه با یک بحران مشروعیت روبرو بوده است. از سوی دیگر سپاه پاسداران که پس از جنگ دوچار نوعی رکود شده و مورد کم توجهی قرار گرفته بود و برای اثبات حضورش تنها می توانست دست به برگذاری مانورهای متعدد( چه در سطح نظامی چه در سطح شهری ) بزند به دنبال فرصتی برای برون رفت از این موقعیت بود که پس از به روی کار آمدن احمدی نژاد و با در دست گرفتن نبض اقتصاد ایران از جانب این ارگان و سرازیر شدن سرمایه های عظیم ملی به این ارگان موقعیت مناسب پدید آمد. و اما اتفاقی که در این انتخابات رخ داد این گونه بود که سپاه و رهبری که در نهایت دارای هدفی مشترک اما با زوایای دید متفاوتی بودند در کنار هم ( بیش از پیش ) قرار گرفتند. رهبری برای ایجاد نظام مطلقه ولایت فقیه و کسب مشروعیت بی چون و چرا احتیاج به کنار گذاشتن هر سه گروه فوق داشت و سپاه نیز احتیاج به حفظ شرایط دوران 4 ساله اخیر جهت حفظ منافع مالی اش. اما هردوی اینها که به عنوان حامیان اصلی و صحنه گردانان این حرکت بودند برای رسیدن به هدف، محتاج حضور فردی با مشخصات و مختصات ویژه ای بودند. مشخصاتی که آقای احمدی نژاد جلوه گر تمام و کمال آن بود. شخصی که ابایی از دروغگویی ندارد، بی پروا و جاه طلب و عوام فریب است و سابقه مبارازات انقلابی و نزدیکی با آیت اله خمینی را هم در کارنامه ندارد. این کـ ودتا قصد تغییر در راس هرم قدرت ـ که در اغلب کـ ودتاها مد نظر است ـ را ندارد بلکه هدف حذف گسترده نیروهای موازی رهبری و پایه گذاری نوعی دیگر از حکومت است که در آن رای مردم شمارش نمی شود بلکه جعل شده ورئیس جمهور دست رهبری را به عنوان ولینعمت خود می بوسد.
Comments:
Post a Comment
|