>

نقشی ازیک آدمک

>

 

Tuesday, June 16, 2009

? 4. مبارزه علیه کـ ودتا
 
همانطور که در پست 3 گفته شد این کـ ودتا علیه سه گروه مختلف صورت گرفته است وجالب اینجاست که تنها بیانیه های صادر شده هم از طرف همین گروه هاست. اولین بیانیه را یاران امام یعنی هاشمی ( نامه به رهبر )، موسوی و کروبی و پس از آن نبوی و موسوی خوئینی ها صادر کردند. بیانیه دوم را مردم با حضور گسترده شان در خیابان ها و سومین بیانیه را جامعه مدرسین قم صادر کرد.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که برای مقابله با این اتفاق چه کاری می توان انجام داد؟ در یکی از پست های چند ماه قبل، نوشته بودم که تنها راه اصلاحات در حکومت هایی توتالیتار با انتخاباتی نمایشی، باز هم شرکت در انتخابات است و نه تحریم آن اما شرکت در انتخابات و پی گیری آن مانند برگذاری راهپیمایی های گسترده.
همانطور که در پست شماره 1 گفته ام کـ ودتا بایستی یک شبه ( در مدت زمان بسیار کوتاهی ) به نتیجه برسد.حصر اطلاعات در دراز مدت امکان پذیر نیست بنابراین با به درازا کشیده شدن کـ ودتا، مردم وارد صحنه شده و خیابان ها شاهد برخورد نیروهای کـ ودتاچی و مردم خواهد شد که این امر هزینه گزافی را بر کـ ودتا تحمیل خواهد کرد. علاوه بر این، سایر پایگاه های قدرت هم فرصت مطاله شرایط را به دست خواهند آورد و امکان دخالت و کارشکنی های گسترده در کـ ودتا به وجود می آید.
امروز در ایران این کـ ودتا انجام شده اما دولت هنوز مجال به دست گرفتن اوضاع را نداشته. به این معنی که هنوز نتوانسته خود را تماماً بر گروه های مورد حمله اش تحمیل کند. پس می توان گفت کـ ودتا در حال به درازا کشیده شدن است. علاوه بر آن در ایران به علت درگیر بودن مذهب با حکومت و همچنین وجود سایه سنگین انقلابی که ایران را به مرور از دنیا جدا ساخت، همیشه در میان رده های مختلف قدرت ـ با تمامی مشکلات عمده میانشان ـ نوعی همراهی و اخیراً رودربایستی وجود داشته است. اما امروز رهبری، تمام این موانع را برداشته و همه مخالفین را در یک جبهه واحد علیه خود قرار داده، به این معنی که رهبری، برای به نتیجه رسیدن این حرکت، خودش را تمام و کمال هزینه کرده. مشروعیت زدایی خود خواسته رهبری می تواند مورد استفاده دو گروه یاران امام و حوزه قرار گیرد و به درازا کشیده شدن کـ ودتا مورد استفاده مردم. به این صورت که یاران امام با کمک فتوا ها و پشتیبانی حوزه دست به جابه جایی و حذف از بالا زده و مردم دست به تغییر از پایین بزنند. وظیفه ارتباط میان مردم و حوزه را هم یاران امام بر عهده خواهند داشت زیرا هم از طرفی دارای پایگاهی مردمی هستند ( با وجود افرادی مانند موسوی، خاتمی و کروبی ) و هم در حوزه دارای نفوذ اند ( با وجود افرادی مانند هاشمی، کروبی و موسوی خوئینی ها ). اگر مردم و حلقه یاران امام ـ که امروز نه تنها اصلاح طلبان بلکه طیف بسیار گسترده ای را شامل می شود ـ بتوانند از این فرصت پیش آمده نهایت استفاده را با پا فشاری بر خواسته های مردم و هدایت مردم به سمت ارائه خواسته های مشخص و همینطور با نشان دادن حسن نیت ( که همه آن ها شهرت چندان خوبی در این زمینه ندارند! )ببرند و اگر مردم از ناملایمات و سختی های راه نا امید نشده و صحنه را ترک نکنند می توان امید این را داشت که به زودی کـ ودتا به پایان راه برسد. زیرا تا همین جا هم کـ ودتاپیان منتظر چنین مقاومتی از سوی مردم و دیگر گروه ها نبوده اند.
هر یک روز در صحنه ماندن مردم هزینه سنگینی را بر کـ ودتا تحمیل خواهد کرد و هر برخورد نیروهای امنیتی با مردم ما را یک روز به پایان عمر کـ ودتا نزدیکتر می کند.
...  ||  2:25 AM


? 3.کـ ودتا علیه چه کسانی؟
 
امروز ایران شاهد حرکاتی است که تقریباً دارای تمامی مولفه های یک کـ ودتاست. اما این کـ ودتا علیه چه کسانی است؟
به نظر من این کـ ودتا صف گیری دو گروه با منافع مشترک در مقابل سه گروه دیگر است.
رهبری و سپاه دو گروه متحداند که در مقابل مردم، یاران امام و مراجع ( حوزه علمیه قم ) قرار گرفته اند.
رهبری از ابتدای دوران ریاست جمهوری اش در دهه شصت به صورت مداوم با این چالش روبرو بوده است که هم عصرانش، رئسای سایر قوا و حتی زیر دستانش همگی بیش از او سابقه انقلابی داشته و همگی بیش و پیش از او مورد اعتماد آیت اله خمینی قرار داشته اند. بنابراین آیت اله خامنه ای مدام با این مشکل دست و پنجه نرم کرده است که کمتر از رقبایش به آیت اله خمینی ای نزدیک بوده که صرف حمایتش مشروعیت زا و توجیه کننده بوده. در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، رهبری عملاً نفر دوم حکومت محسوب می شد و در زمان ریاست جمهوری خاتمی این روند ادامه یافت و علاوه بر آن دشمن دیگری هم برای رهبری در صحنه سیاسی ایران حاضر شد: مردم. کسانی که در انتخابات دوم خرداد 76 با حضور و رایشان و سپس در 18 تیر 78 مستقیماً رهبری را به چالش کشیدند و مخالفتشان را با او عیان کردند.
و اما گروه سوم فقها و حوزه علمیه قم بود که علی رقم ظاهر سازی ها هیچگاه آقای خامنه ای را به آیت الهی و شایستگی رهبری نپذیرفتند و همیشه او را دون شان این مقام می دانستند. بنابراین رهبری همیشه با یک بحران مشروعیت روبرو بوده است.
از سوی دیگر سپاه پاسداران که پس از جنگ دوچار نوعی رکود شده و مورد کم توجهی قرار گرفته بود و برای اثبات حضورش تنها می توانست دست به برگذاری مانورهای متعدد( چه در سطح نظامی چه در سطح شهری ) بزند به دنبال فرصتی برای برون رفت از این موقعیت بود که پس از به روی کار آمدن احمدی نژاد و با در دست گرفتن نبض اقتصاد ایران از جانب این ارگان و سرازیر شدن سرمایه های عظیم ملی به این ارگان موقعیت مناسب پدید آمد.
و اما اتفاقی که در این انتخابات رخ داد این گونه بود که سپاه و رهبری که در نهایت دارای هدفی مشترک اما با زوایای دید متفاوتی بودند در کنار هم ( بیش از پیش ) قرار گرفتند.
رهبری برای ایجاد نظام مطلقه ولایت فقیه و کسب مشروعیت بی چون و چرا احتیاج به کنار گذاشتن هر سه گروه فوق داشت و سپاه نیز احتیاج به حفظ شرایط دوران 4 ساله اخیر جهت حفظ منافع مالی اش.
اما هردوی اینها که به عنوان حامیان اصلی و صحنه گردانان این حرکت بودند برای رسیدن به هدف، محتاج حضور فردی با مشخصات و مختصات ویژه ای بودند. مشخصاتی که آقای احمدی نژاد جلوه گر تمام و کمال آن بود. شخصی که ابایی از دروغگویی ندارد، بی پروا و جاه طلب و عوام فریب است و سابقه مبارازات انقلابی و نزدیکی با آیت اله خمینی را هم در کارنامه ندارد.
این کـ ودتا قصد تغییر در راس هرم قدرت ـ که در اغلب کـ ودتاها مد نظر است ـ را ندارد بلکه هدف حذف گسترده نیروهای موازی رهبری و پایه گذاری نوعی دیگر از حکومت است که در آن رای مردم شمارش نمی شود بلکه جعل شده ورئیس جمهور دست رهبری را به عنوان ولینعمت خود می بوسد.
...  ||  2:22 AM


? 2.کـ ودتا
 
سرآمد قدرت ممکن است مهارت اداره امور مملکت، یا برتری نظامی، یا اعتماد به نفس، یا پیوستگی و انسجام فکری خود را از دست بدهد، ممکن است از توده مردم جدا و بیگانه گردد، یا در یک بحران مالی غوطه ور شود، سرآمد قدرت ممکن است بی کفایت، یا ضعیف یا بی رحم باشد. به هر حال آنچه که سرانجام چاره ناپذیر می گردد، ترکیب اشتباهاتش با سخت گیری ها و ناسازگاری های اوست. فرمانروا اگر نیاز به اصلاح را پیش بینی نکند، و اگر تمام راه های صلح آمیز و طرق اساسی سازگاری اجتماعی را سد نماید، همه عناصر گوناگون محروم در جامعه را در یک جبهه واحد علیه خود متحد می سازد و آنها را به تنها راه موجود یعنی قهر انقلابی می کشاند. همین جریان قطبی شدن ( Polarization ) جامعه به دو گروه یا دو جبهه متحد وابسته به هم، حاصل جریان طبیعی و عادی یک سلسله تعارض ها و فشارهای انتقالی و انشعابی است که پیترامان و ویلبرت مور هر دو آن را به مثابه مقدمه ضروری وقوع یک انقلاب توده ای افراطی می بینند. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که وقوع انقلاب زمانی امکان پذیر است که شرایط دژکارکرد ( عدم توازن میان نظام اجتماعی و سیاسی Dysfunction ) چندگانه ای با فرمانروایی سخت گیر و انعطاف ناپذیر تلاقی کند.

دیدگاه های آکادمیک اخیر در مورد انقلاب ـ یورنس استون
...  ||  12:48 AM


Monday, June 15, 2009

? 1. کـ ودتا
 
کـ ودتا عموماً تلاشی است جهت رسیدن به راس هرم قدرت یا حاکمیت که این تلاش توسط افراد یا گروه هایی که دارای پایگاهی در ردههای پایین تر حاکمیت اند و یا حامیان و صحنه گردانانی در سطوح بالا و اغلب نقاط حساس و کلیدی حاکمیت دارند، صورت می گیرد.
کـ ودتا هرچند که پیش زمیه و آماده سازی و هماهنگی های طولانی مدتی داشته باشد، اما از نقطه آغاز علنی شدن آن تا پایانش ( به قدرت رسیدن ) دارای مدت زمانی کوتاه و حتی یک شبه است. کـ ودتاچیان از حمایت نیروهای مسلح بهره برده و به دنبال یک تغییر و دگرگونی عمده در راس هرم قدرت در مرحله اول و پس از آن استقرار شکل جدیدی از حکومت هستند.
کـ ودتا بدون مشارکت مردم و توسط افرادی بسیار محدود صورت می گیرد. بنابراین احتیاج به حصر اطلاعاتی و ایجاد حکومت نظامی در کوتاه مدت دارد.
...  ||  11:46 AM